آتش نشان تام هچر در انتهای طناب خود است. او زندگی را نجات می دهد اما نمی تواند همسرش را از سرطان نجات دهد. اکنون دخترش با همان نبرد روبرو است. از یک دوست بعید ، تام به چالش کشیده شده است تا در تاریکترین ساعت خود با غم روبرو شود و ایمان را در آغوش بگیرد.
هنگامی که یکی از اُمیدهای رشتهی ژیمناستیک یعنی "سامانتا ویک" از تیم المپیک خط میخورد، تصمیم میگیرد که به دنبال رویاهایش رفته و به رشتهی اسب سواری برود و به گروه دختران اسب سوار بپیوندد، اما مشکلات مالی گریبان گیر این گروه میشود و "سامانتا"...
جسیکا برنز از بهترین دوستش، برایان، کمک میخواهد تا بتواند درباره آزارهای بیرحمانه دوست سابقش، آوری کلر، یکی از معروف ترین دانش آموزان دبیرستان بروکدیل جنوبی، مدارک مستندی جمع آوری کند.