پییر فرنه (انگلیسی: Pierre Fresnay؛ ۴ آوریل ۱۸۹۷(1897-04-04) – ۹ ژانویه ۱۹۷۵(۱۹۷۵-01-۰۹)) هنرپیشه اهل کشور فرانسه بود.
"سینت وینسنت او پائول" تلاش می کند با وجود مواجه شدن با سختی وسیله کارهای خیرش آرامش و هماهنگی را بین روستائیان و نجیب زادگان در دوران "مرگ سیاه" اروپا به وجود آورد...
تعدادی نامه مشکوک،شایعه،ترس و شک را بین ساکنان یک دهکده کوچک فرانسوی پخش می کند.ساکنان یکی پس از دیگری علیه یکدیگر شده و رازهایشان برملا می شود اما تنها رازی که هیچکس نمی تواند آن را فاش کند هویت نویسنده نامه هاست...
Ronald Brissot یک طلسم برای سرشار شدن عشق، شهرت و ثروت به زندگیاش خریداری کرد. این طلسم دست چپ بریده شده ای بود که به خوبی عمل می کرد. اما به واقع هیچ چیز آزادی در این دنیا وجود ندارد.....
بازرس ونز برای پیدا کردن و دستگیری یک قاتل سریالی به مهمانخانه ای در پاریس می رود و...
در دوران جنگ جهانی اول دو سرباز فرانسوی اسیر شده و به اردوگاه اسرای جنگی آلمان منتقل می شوند.پس از چند اقدام به فرار آنها به قلعه ای مستحکم منتقل می شوند که به نظر می رسد فرار کردن از آن غیر ممکن است...
"اونوره پانیس" که در حال مرگ است، دوستان، همسر و پسر خود را کنارش دارد. او در مقابل دوستانش به کشیش اعتراف می کند. اما او نمی تواند خود را قانع کند تا به پسر خود بگوید که او پدر واقعی اش نیست...
ماریوس شغلی را بر روی کشتی قبول میکند که 5 سال به طول می انجامند تا به اقیانوس هند بروند. مشعوقه اش فانی نیز متوجه می شود که باردار است و باید تصمیم بگیرد که آیا میخواهد بچه را تنهایی بزرگ کند و یا با یک مرد مسن تر از خودش اما پولدار، ازدواج کند...
« ماریوس » ( فرهنه ) پسر کافه دارى به نام « سزار » ( رمو ) است، که به « فانى » ( دومازى )، علاقه مند مىشود. رابطه ى آن دو، سفرهاى دور و دراز « ماریوس » را به دنبال دارد و پس از چندى « فانى » با مرد بیوه ى پولدارى به نام « پانیس » ( شارپن ) ازدواج...