هنگامی که مادربزرگش در سفر می رود، میمیکو 7 ساله در خانه خود در روستای کوچک و دوست داشتنی خود زندگی می کند و از سرقت ها نگران است. هنگامی که او به خانه از ایستگاه قطار می رود، جایی که مادربزرگش را دید، متوجه می شود او یک بازدید کننده دارد - پاندا کودک....
در روزهای آخر شجواته، یک گریز سرنوشت ساز، به دنبال انزجار از روسپیان مخالف، سامورایی های سرکش و دیگر ساکنان یک فاحشه خانه است تا بتوانند از زمان سخت رنج بگریزند.