شرلی مکلین (به انگلیسی: Shirley MacLaine) (زاده ۲۴ آوریل ۱۹۳۴) بازیگر سینما و تئاتر آمریکایی برندهٔ جایزه اسکار است.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است میتوان به افسونگر اشاره کرد.
بفتا:
"جری رایان" پس از درخواست طلاق همسرش، کار خود در نبراسکا را رها کرده و به نیویورک می رود. او با رقاصی به نام "گیتل موسکا" آشنا شده و...
دو دوست، » كارن « ( هپبرن ) و » مارتا « ( مكلين ) كه مدرسهى دخترانهاى را در شهرستانى اداره مىكنند، متهم به داشتن رابطه با يكديگر مىشوند...
تونی رایدر امپراتوری رسانه ای عموی مرده اش را در حالی که سعی در آرامش کردن شرایط اسرارآمیز درگذشت او در یک اتاق هتل پالم بیچ داشت ، به عهده می گیرد....
مونمارتر، 1986؛ کن کن، رقص ممنوعه ای که درش زنان دامن خود را بالا میزنند. با این وجود سیمونه هر روز آن را در کلوپ شبانه اش به اجرا در میاورد. کارکنان خانم وی، از زیبایی های زنانه فریبنده خود برای عوض کردن نظر مجریان قانون استفاده میکنند یا حتی آن ها را...
"باد بکستر" کارمندی ساده در یک شرکت بزرگ بیمه نیویورکی است. او راهی ساده برای بالا رفتن و پیشرفت پیدا کرده است. او از آپارتمان خود برای محل قرار های خصوصی مدیران شرکت استفاده می کند. یک شب مشکل بزرگی برای او پیش می آید که باید راه حلی برای آن پیدا کند ...
وقتی "مگ ویلر"، یک دختر جوان و ساده لوح برای پیدا کردن همسری مناسب به شهر می رود، در شرکت بازاریابی که توسط دو برادر "مایلز" و "ایوان" مشغول بکار می شود. او "مایلز" را متقاعد می کند که همسر مناسبی برای اوست و...
غریبه ای در شهری غربی خود را به عنوان مردی مورد اعتماد معرفی کرده و مردم روی او حساب ویژه ای بازمی کنند.دلیل کارهای او گله ای گوسفند است که می خواهد برای چرا به مرتع ببرد.اما ساکنان وحشت زده تصمیم می گیرند او را به هر قیمتی از منطقه دور کنند...
پس از جنگ، "دیو هرسچ" کهنه سرباز الکلی و نویسنده سابق از شیکاگو به زادگاهش در ایندیانا باز می گردد. "گینی مورهد" زنی که در شیکاگو عاشق او شده "دیو" را همراهی می کند. "دیو" با بردار خود "فرانک" که مالک یک جواهر فروشی بوده دیدار کرده و به صرف شام به خانواده...
فیلم برداشتی از رمانی نوشته "ژول ورن" است و داستان مردی انگلیسی را روایت می کند که تلاش دارد در مقابله با کشتی بخار و راه آهن دور دنیا را در 80 روز بگردد...
وقتی جنازه مردی در جتگل پیدا می شود دردسر به شهری آرام وارد می شود.مشکل این است که تقریبا همه اعضای شهر فکر می کنند دخالتی در مرگ آن مرد داشته اند...