جیمز گامون (انگلیسی: James Gammon؛ ۲۰ آوریل ۱۹۴۰(1940-04-20) – ۱۶ ژوئیه ۲۰۱۰(2010-07-16)) یک هنرپیشه اهل ایالات متحده آمریکا بود. وی بین سالهای ۱۹۶۶ تا ۲۰۰۹ میلادی فعالیت میکرد.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است میتوان به سلول، کوهستان سرد، شهر نقرهای، آیرنوید، دختر جدید، پسر ملوان ، گاوچران شهری اشاره کرد.
در این درام جنایی آوردن، تیم پلیس مرد ریگ سام جونز با افسر زن زرق و برق دار، ها Shannon Tweed. عامل از معاون تیم ملی در "شهر گناه" لاس وگاس، جونز و پشم ونخ راه راه باید با هم جلو برای حل یک جنایت بزرگ...
یک فرد بد دهن و فحاش اشتباهی سوار یک قایق ماهی گیری می شود و در نهایت با خشم خدمه قایق روبرو می شود...
"هاکلبری فین" پسر جوانی در سال 1840 است که از خانه فرار کرده و به رود میسیسیپی زده است.او با برده ای فراری به نام "جیم" آشنا شده و به همراه هم ماجراهای زیادی را رقم می زنند...
در سال 1969،پسری دوازده ساله به همراه مادر خود که در یک بار محلی می رقصد زندگی می کند.پسر درباره کار مادرش مطلع شده و می کوشد او را از ادامه کارش منصرف کند.مدیر یک رستوران او را استخدام می کند تا ماهیها را از قایقی در لنگرگاه خارج کند اما او متوجه می...
"جوئی" و "روزالین" در یک پیتزا فروشی کار می کنند.او فکر می کند "جوئی" همه وقت خود را برای راحتی آنها کار می کند اما وقتی متوجه می شود چندین سال است که به او خیانت می کند دنیایش به هم می ریزد.با توجه به کاتولیک بودنش طلاق ناممکن است به همین دلیل با همراهی...
مالک باشگاه بیسبال کلیولند با قصد قبلی بازیکنان ضعیفی را جذب تیمش می کند تا آنها شکست بخورند. اما وقتی نقشه او آشکار می شود، تیم برای شکست دادن او پیروزیهای زیادی بدست می آورند...
"فرانسیس فالن" که دچار بیماری شیزوفرنی است پس از دهه ها برای جشن هالووین به شهر زادگاه خود بازمی گردد و...
داستان در مورد کشتی گیری بنام لودن می باشد که بهترین ورزشکار دبیرستان است، اما او چیزی بیشتر از این می خواهد...
در سال 1880،چهار مرد که با هم سفر می کنند وارد شهر "سیلورادو" می شوند.آنها که به همراه هم خطرات زیادی را پشت سر گذاشته اند،با تبهکاران شهر جنگیده و در نهایت آرامش و ثبات را به شهر باز می گردانند...
"باد دیویس" پسری روستایی به شهر می رود تا با عموی خود دیدار کند.او به باری که توسط "میکی گیلی" اداره می شود می رود.او در تصفیه خانه همراه با عموی خود مشغول بکار می شود.او با "سیسی" آشنا شده و با او ازدواج می کنند اما ازدواج آنها دوام زیادی نمی آورد و...