هری کری (انگلیسی: Harry Carey؛ ۱۶ ژانویهٔ ۱۸۷۸(1878-01-16) – ۲۱ سپتامبر ۱۹۴۷(1947-09-21)) یک هنرپیشه، کارگردان، و فیلمنامهنویس اهل ایالات متحده آمریکا بود. وی بین سالهای ۱۹۰۹ تا ۱۹۴۷ میلادی فعالیت میکرد.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است میتوان به فرشته و راهزن، آقای اسمیت به واشنگتن میرود، رودخانه سرخ، دوئل زیر آفتاب و تو و من اشاره کرد.
فیلم داستان مهاجری ایرلندی را روایت می کند که تبدیل به یکی از افسران درجه دار ارتش شده و پنجاه سال از عمر خود را در آکادمی ارتش آمریکا در وست پوینت سپری کرد...
یک محقق ارتش آمریکا که وارد یک سندیکای تبهکاری ژاپنی شده است، تصمیم می گیرد در مورد مرگ مشکوک یک افسر دیگر تحقیق کند و...
"آقای رابرتز" بر روی یک کشتی باری آمریکایی که در دوران جنگ جهانی دوم در اقیانوس آرام فعالیت دارد کار می کند.او هر کاری از دستش بر می آید تا کشتی را ترک کرده و به میدان نبرد وارد شود.اما کاپیتان کشتی کمی زورگو بوده و قصد ندارد درخواست انتقال او را امضا...
"دن بالارد"،شهروند مورد احترام شهر سیلور رود،در مراسم ازدواجش توسط چهار مرد که توسط "ند مک کارتی"،آشنایی قدیمی و مارشال آمریکا،به جرم کشتن برادرش و سرقت بیست هزار دلار دستگیر می شود.او تلاش می کند مدارکی پیدا کرده و بیگناهی اش را اثبات کند و...
مایک و تونی پدر و پسری یونانی هستند که سواحل فلوریدا را تمیز می کنند، مایک پس از آنکه توسط آرنولد و برادر شیادش Rhys ربوده می شوند تصمیم می گیرد که ...
یک هواپیمای ترابری در مناطق پوشیده از یخ مجبور به فرود اضطراری می شود.خلبان هواپیما "کاپیتان دولی" باید مردان خود را در شرایط سختی زنده نگه داشته تا کمک از راه برسد...
وقتی یکی از شامپانزه های شیمیدانی سرچشمه جوانی را کشف می کند زندگی اش زیر و رو می شود...
افسر کربی یورک مسئول یک پایگاه مرزی و آموزش سربازان تازه وارد از جمله پسر خود که نزدیک به پانزده ساله او را ندیده می شود.او پسرش را وادار به جنگ با سرخپوستها می کند اما پیش از آن مادرش از راه رسیده و او را خارج می کند.دیدار دوباره کربی و کتلین که...
در حالیکه مهاجران مورمون به سمت سرزمین موعود در کنار رود "سن خوان" در یوتا حرکت می کنند،آنها "تراویس بلو" و "سندی" دو تاجر اسب را به برای هدایت واگن استخدام می کنند.آنها باید به منطقه ای ناشناخته وارد شده و با مشکلات زیادی روبرو شوند و...
سه قانونشكن به نامهاى « رابرت » ( وين ) ، « پدرو » ( آرمنداريس ) و « ويليام » ( كثرى جونير ) به بانكى دستبرد میزنند و سپس براى فرار از دست كلانتر ، آواره ى دشت و بيابان میشوند . تا اين كه به طور اتفاقى به زن باردارى بر میخورند . زن ، فرزندش را به...