آنی مائه بوش (به انگلیسی: Annie Mae Busch)، (زاده ۱۸ ژوئن ۱۸۹۱ - درگذشته ۱۹ آوریل ۱۹۴۶) هنرپیشه استرالیایی بود.
او در ملبورن استرالیا تولد یافت و به آمریکا مهاجرت کرد. وی در آمریکا با هال روچ و لورل و هاردی همکاری داشت و در فیلمهایی نظیر پسران صحرا و همه چیز را اعتراف کن نیز در کنار ایشان نقشآفرینی کرد.
وقتی "جانی" از نیروی دریایی به خانه بازمی گردد،شاهد رابطه همسرش "هلن" با دوست پسرش "ادی" مالک کلوپ شبانه "کوکب آبی" می شود."هلن" اعتراف می کندمصرف بی از حد الکلش موجب مرگ پسرشان شده است.او اسلحه اش را به طرف "هلن" نشانه می رود اما...
سه زن زیبا وارد دنیای نمایش برادوی می شوند."سوزان" خواننده ای است که مجبور می شود پدر سالخورده اش را ترک کند،"شیلا" دختری کارگر که مورد علاقه یک میلیونر و دوست پسر وفادار خود است و در نهایت "ساندرا" دختری مرموز اهل اروپا...
یک گروه کولی خارج عمارت کنت آرنهایم اردو می زنند. همسر اولیور دختر کنت را ربوده و به همراه معشوق خود فرار می کند و...
"استن" و "اولیور" فروشنده های دوره گرد به منزل خانم "پیر گوستاو" می روند.او که از اهمال همسر خود ناراحت است آنها را قانع می کند محبت او را با تحریک حسادتش بازگردانند...
"استن" و "اولی" تعمیرگاه لوازم الکتریکی خود را راه اندازی کرده اند.فروشگاه روبروی آنها توسط زن و مردی اداره می شود."اولی" به نزد آنها رفته و دست دوستی به سمتشان دراز می کند اما پس از مدتی مرد تصور می کند او قصد دارد همسرش را گمراه کند و...
استن و اولیور مدارکی در دست دارند که تبهکار بدذات بوچ را متهم می کند. آنها قصد دارند شهر را ترک کرده و برای کم کردن هزینه برای پیدا کردن یک همسفر دیگر تبلیغ کنند. دوست دختر بوچ با آنها تماس گرفته و...
خانم "هاردی" از اینکه همسرش "اولیور" بیشتر از او وقتش را با دوستش "استنلی" می گذراند بسیار خشمگین است.او تصمیم می گیرد کودکی را به فرزندی بپذیرد تا بدین طریق بتواند همسرش را قانع کرده و وقتش را با "استنلی" بگذراند اما...
اولی میخواهد شهردار شود. یک نفر از او اخاذی میکند و اولی تصمیم میگیرد با او مقابله کند . . .
چیک ویلیامز، گانگستریست که زندان افتاده و بعد از خلاصی از زندان خیلی سریع دوباره به گروه ارازل و اوباش خودش ملحق میشه و در جریان ِ سرقتی که انجام میشه پلیسی به قتل میرسه و اون مورد ِ اتهام قرار میگیره اما ویلیامز با خودش دختر ِ پلیس رو به تئاتر برده...
اولیور، استنلی را برای شام به خانه اش دعوت میکند. سورپرایزی ناخوانده برای خانم هاردی که باعث می شود او با داد و هوار از خانه بیرون برود! همسایهشان، خانم “کندی” به آنها پیشنهاد می کند در درست کردن شام به او کمک کنند و…