اگنس، نوجوانی که به خواهر بزرگتر محبوبش جولیا حسادت میکند، وقتی فاجعهای رخ میدهد با آشفتگی روبرو میشود. او که مجبور به اختراع مجدد خود می شود، در آستانه رسیدن به رویاهایش است اما باید عواقب انتخاب هایش را دنبال کند.
فریگا که سعی می کند شغل پرخطر خود به عنوان مدیر امنیتی در معدن کیروناوارا را با زندگی خانوادگی خود متعادل کند، باید برای زندگی خود و عزیزانش بجنگد که شهرش شروع به فروپاشی در معدن می کند.