«ناشا» بعد از یک تجربه ی حقارت در هواپیما، از خط هواپیمایی شکایت میکند و پولی به جیب میزند، تصمیم میگیرد با این پول کار درستی بکند و آن کار راه اندازی یک خط هوایی است که روح مسافرهایش را پرواز میدهد، خط هواپیمایی که دیسکو کلاب و موسیقی فان دارد و...
"کریگ" و "دی دی" در نهایت موفق می شوند از خانه پدر و مادر خود نقل مکان کنند.پسر عمویهایشان به عنوان نگهبان شب در یک فروشگاه بزرگ کار می کنند.وقتی به خانه آنها در شب کریسمس دستبرد می زنند، آنها با هم متحد می شوند تا سارق را پیدا کنند...