علی بن ابیطالب (به عربی: علیّ بن أبی طالب؛ زادهٔ ۱۳ رجب ۳۰ عامالفیل برابر با ۲۳ قبل از هجرت – درگذشتهٔ ۲۱ رمضان ۴۰ قمری) امام اول تمامی شاخههای مذهب شیعه، خلیفهٔ چهارم از خلفای راشدین اهل سنت، و پسرعمو و داماد محمد، پیامبر اسلام، است. او فرزند ابوطالب و فاطمه بنت اسد، همسر فاطمهٔ زهرا، و پدر حسن، حسین، و زینب است. وی از سال ۳۵ تا ۴۰ هجری، کمتر از پنج سال، بهعنوان خلیفه بر خلافت اسلامی جز شام حکومت کرد. او در میان طیف وسیعی از مسلمانان از جایگاه برجستهای برخوردار است.
چهار دوست لوکاس، جولیوس، جینو و سانچز در تلاش هستند تا از زندگی روزمره در نوکولن، برلین بین مواد مخدر، باند، رپ و خشونت جان سالم به در ببرند. تا اینکه روزی تصمیمی جدی با عواقب جدی می گیرند...
این آخرین فرصت تیکا برای بوسیدن یک پراید در روز لانی است، زیرا او امسال به سن مرد بی گل می رسد. سنی که می گویند خداوند ذهن کسانی را که از آنها استفاده نکرده اند می گیرد تا در دنیا نکته ای را بیان کند.
زید مدتی را در زندان می گذراند، اما اگر پسرش به پلیس کمک کند، فرصتی پیدا می کند که بیرون بیاید.
دو دوست دوران کودکی زمانی که به طور ناخواسته در یک بازی مرگبار به نام "ما یا آنها" با یکدیگر قرار میگیرند، بیشتر از آن چیزی که فکرش را می کردند، به دست می آورند.
گروهی از نوجوانان سلم، چاقوی نفرین شده ای را کشف می کنند که شیطانی را آزاد می کند و آنها را مجبور می کند تا نسخه های وحشتناک و مرگبار بازی های دوران کودکی را انجام دهند که در آن هیچ برنده ای وجود ندارد، فقط بازمانده ای وجود دارد.
مردی از سروصدایی که هر شب همسایه هایش ایجاد می کنند جاسوسی می کند. اما او متوجه می شود که آنها تمرینات وابسته به عشق شهوانی وحشیانه انجام می دهند. همانطور که او در کار آنها دخالت می کند، بیشتر درگیر زندگی و آشفتگی آنها می شود.
وین که به دلیل مرگ نامزدش از PTSD رنج می برد، شروع به دیدن تصاویر نگران کننده در تلفن همراه خود در مورد آینده خود می کند. اگر به موقع آنها را کشف نکند، می میرد.
جامعه وسیعی از شامپانزهها در جنگلی در اوگاندا رشد میکنند و در سیاستهای اجتماعی پیچیده، پویاییهای خانوادگی و مناقشات خطرناک منطقهای پیش میروند.
آیههای زمینی در ۹ قسمت، داستان زندگی روزمره مردمی از طبقات گوناگون ایران امروز را روایت میکند که به دلیل شرایط موجود با محدودیتهایی که به آنها تحمیل شده دست و پنجه نرم میکنند. فیلم یادآور شعر «آیههای زمینی» از فروغ فرخزاد است
پس از زنده ماندن از حمله در خانه خود، یک مادر تنها با دخترش به یک خانه هوشمند نقل مکان می کند. با شروع مشکلات و اتفاقات عجیب، او متوجه می شود که او تنها کسی نیست که از طریق دوربین های امنیتی او را تماشا می کند.