هنگامی که خواهر "زو"، "راشل"، ظاهرا خودکشی می کند و می میرد، "زو" به دنبال پیدا کردن حقیقت است. او از طریق دفتر خاطرات "راشل" سرنخی از مرگ خواهرش در کلاب های شبانه پیدا می کند...
راب اندرسون قرار است با دختر رویاهایش ازدواج کند، اما خیلی درباره این مسئله اضطراب دارد و به همین دلیل در روز عروسی اش درون یک حلقهی زمانی گیر میکند و مدام بصورت برهنه در آسانسور یک هتل بیدار می شود ...