چارلز مکگرا (انگلیسی: Charles McGraw؛ ۱۰ مهٔ ۱۹۱۴(1914-05-10) – ۳۰ ژوئیه ۱۹۸۰(1980-07-30)) یک هنرپیشه اهل ایالات متحده آمریکا بود.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است میتوان به جانی تفنگش را برداشت، اسپارتاکوس، پرندگان، آدمکشها، پسری با سگش، در کمال خونسردی و عصر وحشت اشاره کرد.
"لاورنس دل" ژنرال خائن نیروی هوایی آمریکا از زندان ارتش فرار کرده و کنترل یکی از سیلوهای نزدیک به مونتانا را تحت کنترل خود می گیرد."دل" تهدید می کند اگر رئیس جمهور جزئیات دیداری که درست پس از آغاز جنگ ویتنام بین او و مشاوران رئیس جمهور انجام شده را...
داستانی آخر الزمانی بر اساس یکی از رمان های هارلن الیسون می باشد. یک پسر به همراه سگش در جستجوی غذا، رابطه جنسی و یک جامعه زیرزمینی می باشند...
یک روزنامه نگار لاس وگاسی بر روی پرونده چند قتل که توسط یک خوناشام به وقوع پیوسته تحقیق می کند...
جوئی سرباز جوان آمریکایی در آخرین روز جنگ جهانی اول مورد اصابت یک خمپاره قرار می گیرد.او در بیمارستان با وضعیتی بدتر از مرگ بستری می شود.او دستها،پاها،چشمها،گوشها،دهان و بینی خود را از دست داده است.حواس باقیمانده و توانایی تفکرش زندگی او را وارد...
در سال 1909، دورهای که هنوز هم سرخپوستان جنایات سفیدها به یاد دارند، «ویلیبوی» (بلیک) - یکی از سرخپوستان پایوت که گاوها را داغ میزند - برای جشن سالانه قبیله به کالیفرنیا باز میگردد و به ملاقات دختر مورد علاقهاش، «لولابونیفاس» (راس)...
دو مرد جوان به تنهایی بی فایده هستند اما به همکاری هم تبدیل به جنایتکاران برزگی می شوند.آنها وارد خانه خانواده ای ثروتمند می شوند اما پس از اینکه متوجه می شوند پولی در خانه نیست برای جلوگیری از شناسایی شدن همه اعضای خانواده را به قتل می رسانند...
۲۲ آوریل سال ۱۸۸۹، "یانسی کراوات" و همسرش، "سابرا" در زمره جویندگان زمین هستند که در مسابقه سرعت برای در اختیار گرفتن زمین مناسب بهجائی نمیرسند. در واقع زنی بهنام "دیکسی لی" زمین موردنظر "کراوات" را با حقه برای خودش برمیدارد. به زودی "یانسی" یک...
مارتین، پس از اینکه چند سال پیش به قصد کشتن قاتل پدرش از آمریکا به مکزیک فرار کرده بود، حالا به تگزاس رفته تا برای رئیس مکزیکی اش یک معامله اسلحه انجام دهد. در طول مسیر پای مارتین مصدوم می شود و زمانی که او در حال بهبودی است، به کاروان حمل اسلحه...
فیلم داستان کشتی یو اس اس بلیندا را که در اواخر سال 1943 به همراه کاپیتان هاک و کاپیتان مک دونالد به عنوان فرمانده کشتی به راه افتاد را روایت می کند...
داستان فیلم در دوران جنگ کرده می گذرد و درباره خلبان نیروی دریایی است که باید با شخصیت دمدمی خود و ترسش ار بمباران یک پل مهم کنار بیاید...