سِر والتر اسکات (به انگلیسی: Sir Walter Scott) (زاده ۱۵ اوت ۱۷۷۱ - درگذشته ۲۱ سپتامبر ۱۸۳۲ میلادی، رماننویس، شاعر، تاریخدان و زندگینامهنویس اسکاتلندی است که او را اغلب ابداعکننده و یا پدر رمان تاریخی میدانند، از آنجایی که وی قالبی را برای این سبک از ادبیات داستانی بهکار بست که تا امروز از آن پیروی شدهاست. اشعار و رمانهای معروف به وِیورلی او، به بازگویی وقایع مهیج مربوط به تاریخ موطنش میپردازند و دیگر رمانهای وی به بریتانیا و فرانسهٔ دوران قرون وسطی برمیگردند که شخصیتهای آن را شاهان، شهبانوها، مردان سیاسی، مزرعهداران، گدایان و راهزنان تشکیل میدهند.
شاهزاده ای به نام "هیمن" در سیاره اترنیا در مقابل لردی شیاطنی به نام "اسکلتور" مبارزه می کند.او به همراه یارانش وارد زمین شده و دو نوجوان را به عنوان کلید جادویی کهکشان پیدا می کنند...
«جان ماتريکس» (شوارتسنگر)، رئيس سابق يک گروه عمليات مخفي ارتش امريکا، بازنشسته شده و مي خواهد زندگي آرامي را دور از شهر بگذراند. اما «ژنرال کربي» (اولسن)، رئيس سابقش، به او خبر مي دهد که کسي در حال کشتن اعضاي گروه او است، و بعدتر دخترش، «جني»...
یک راهنمای کاروان و یک واعظ متقلب تلاش می کنند بردگانی را که وادار به کار اجباری شده اند نجات دهند...
یک پسر مزرعه دار جوان که همیشه آرزو داشته یک گاوچران شود با گله داری بزرگ صحبت می کند تا او را به عنوان راهنمای گله استخدام کند...
پس از اینکه جنگ سالار تندخو "اولازانا" و گروهش دست به قتلهای بسیاری زده و وحشت زیادی به وجود می آورند، یک گروهبان جوان مسئول پیدا کردن آنها می شود...
جزیرهای کنار سواحل نیوانگلند، تابستان سال 1942. نوجوانی بهنام «هرمی» (گریمز) وقتش را با دو دوستش، «اوسی» (هاوسر) و «بنجی» (کونانت) میگذراند. کنجکاویهای آنان با پیدا کردن یک کتابچه راهنما تحرک میشود و رویاهای «هرمی» در وجود زنی بهنام...