ادوین ماکسول (انگلیسی: Edwin Maxwell؛ ۹ فوریهٔ ۱۸۸۶(1886-02-09) – ۱۳ اوت ۱۹۴۸(1948-08-13)) یک هنرپیشه اهل ایرلند بود.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است میتوان به در جبهه غرب خبری نیست، صورت زخمی، خشم، منشی همهکاره او، طبلها با چرخش پا اشاره کرد.
وقایع نگاری زندگی سیاسی رئیس جمهور آمریکا "وودرو ویلسون"
"جی پی مریک" مالک یک فروشگاه بزرگ متوجه می شود چند تن از کارمندانش با هم متحد شده اند تا حقوق بیشتر و شرایط کاری بهتری را بدست آورند.به منظورپیدا کردن شخصی که آنها را سازماندهی می کند،او به عنوان یک فروشنده کفش وارد فروشگاه می شود و...
دو کارمند یک فروشگاه فروشگاه کادو و هدیه که به سختی می توانند یکدیگر را تحمل کنند،به مرور عاشق یکدیگر شده و...
« نينوچكا » ( گاربو ) مأمور سختگير و متعصب حزبى از شوروى به پاريس مىآيد تا سه فرستادهى خاطى قبلى دولت را به وطن بازگرداند. او در برخورد با « كنت لئون دولگا » ( داگلاس ) ، براى نخستين بار لذت دلباختگى و زن بودن را تجربه مىكند.
"گیل" و" لانا" ازدواج کرده و مزرعه ای در موهاوک ولی راه انداری می کنند.اما جنگ داخلی آغاز شده و آنها توسط سرخپوستان تهدید می شوند و...
« جو ويلر » ( تريسى ) هنگام بازگشت به زادگاهش به اشتباه به اتهام آدمربايى دستگير و در زندان شهرى كوچك زندانى مىشود. شواهد و شايعات عليه او ، مردم را ترغيب مىكند تا به زندان حمله كنند و آن را آتش بزنند.
در سال 1884،چوب بری به نام "بارنی گلاسگو" عشق واقعی اش "لوتا مورگان" را رها می کند تا با دختر رئیسش "اما لوئیس" ازدواج کند.در عوض دوستش "سوان باستروم" با "لوتا" ازدواج می کند."بارنی" تبدیل به یکی از قطبهای چوب بری می شود.پس از 23 سال،او با "سوان" دیدار می...
فیلم از طریق فلشبکهایی،علاقه شدید مردی سالخورده به زنی را که نمی تواند متعلق به شخصی باشد را روایت می کند.مرد سالخورده در کافه جزئیات برخورد با او را شرح می دهد و...
"ازکیال کاب" توسط پدر مبلغ خود از چین به آمریکا بازگردانده می شود تا همسری برای خود پیدا کند.سیاستمداران فاسد به او کمک می کنند تا به کاندید شهرداری شود در حالیکه هیچ شانسی برای برنده شدن ندارد.اما وقتی او انتخابات را برنده می شود نقشه آنها به...
داستان زندگی تام هولمز، مردی منظم، از زمان جنگ بزرگ تا رکود بزرگ اقتصادی. شجاعتهای او در جنگ مدال و شهرت برای دیگری به ارمغان آورده، و جراحتهایش او را معتاد به هروئین کرده و شهرت و کارش را از او می گیرند...