جیمز میتلند (جیمی) استوارت (به انگلیسی: James Stewart) (زاده ۲۰ مه ۱۹۰۸ - درگذشته ۲ ژوئیه ۱۹۹۷) بازیگر آمریکایی بود.
مؤسسه فیلم آمریکا در سال ۱۹۹۹ او را در رده سوم برترین هنرپیشگان مرد تاریخ سینما قرار داد.
جیمز متیلد استوارت در ۲۰ می ۱۹۰۸ در ایندیانای ایالت پنسیلوانیا به دنیا آمد. خانواده اصالتاً اسکاتلندی- ایرلندیاش از آن آمریکاییهای قدیمی و متعهد به وطن بودند و پدربزرگش هم ژنرال بود. این فرهنگ خانوادگی در جیمز استوارت تبلور خاصی پیدا کرد. پس از اینکه بدون هیچ آموزش بازیگری به سینما وارد شد، در فیلمهای کارگردانان معروفی چون کاپرا، هیچکاک، آلدریچ، آنتونی مان و ... بازی کرد و در دوران رکورد اقتصادی آمریکای پس از جنگ جهانی به قلبهای مردم راه گشود و میان همه قشرها محبوبیت زیادی پیدا کرد. او در اکثر فیلمهایش نقش مردی خوب و سادهلوح را ایفا کرد و در وسترنهایش قوی و ثابتقدم نشان داد. بلندی قدش ۱۹۱ سانتیمتر بود و او را از دوستان و همکارانش متمایز میکرد.
گروهبان رابرت هالند مسئول پایگاه سوم است. در تمرینات بهاره یک هواپیمای بی36 برفراز منطقه پرواز کرده و او شاهد این اتفاق بود. بروستر جانشین او پس از اعزام به جنگ انتخاب می شود و...
عکاس فلجی که روی ویلچر می نشیند شروع به جاسوسی همسایه هاش از پنجره آپارتمانش می کند. او بعد از مدتی مشکوک می شود که شاید یکی از همسایه هایش مرتکب قتلی شده باشد ...
فیلم داستان زندگی "گلن میلر" رهبر گروه موسیقی از زمان آغاز تا مرگش در کانال انگلیس در سال 1944 است...
"جف وبستر" ماجراجویی مصمم هنگام حرکت گله اش به سمت داوسن با کلانتری فاسد به نام "گنون" درگیر می شود و...
یک جایزه بگیر که مدت زیادی است تلاش می کند قاتلی را تسلیم عدالت کند در میانه راه مجبور می شود کمک دو غریبه را بپذیرد و...
در سال 1946 مهندس سابق نیروی دریایی "استیو مارتین" با رویای ساخت بستری امن برای حفاری نفت به لوئیزیانا می رود. او که از طرف یک شرکت بزرگ نفتی حمایت مالی می شود به همراه دوستش "جانی"مشغول کار شده اند اما...
فیلم داستان زندگی یک بندباز،یک دلقک و یک آموزش دهنده فیلها را در سیرک به تصویر می کشد...
"گلن" و دوستش "کول" با قطاری که حامل ساکنان مناطق دولتیست از میزوری به سمت اورگان در حرکت هستند.آنها در خارج از پورتلند ساکن می شوند و با رسیدن زمستان آنها مجبور می شوند غذا و تجهیزات نگه داری شده در پورتلند را از چنگ ماموران فاسد دولتی آزاد کنند.در...
"تئودور هانی" برای تحقیق در مورد بقایای هواپیمای مسافربری جدیدی که شرکتش طراحی کرده فرستاده می شود.نظر او این است که هواپیما پس از مدتی در آسمان نسبت به فرسودگی فلز حساسیت نشان می دهد.او سوار یک هواپیما شده و متوجه می شود پس از چند ساعت پرواز سقوط...
در سال 1870،ده سال از جنگی خونین بین مهاجران و آپاچیها می گذرد."تام جفوردز" یکی از پسران آپاچی را نجات دهده و تصمیم می گیرد از این فرصت استفاده کرده و به عنوان سفیر مشغول بکار شود.برخلاف تعجب همگان ماموریت او موجب ایجاد راهی ارتباطی با آپاچیها می شود...