باتا ژیوویینوویچ (انگلیسی: Bata Živojinović؛ زادهٔ ۵ ژوئن ۱۹۳۳(1933-06-05)) یک هنرپیشه، و سیاستمدار اهل صربستان است. وی از سال ۱۹۵۵ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بودهاست.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است میتوان به سه، مرشد و مارگاریتا، ولتاژ بالا، برادران، پل، جشن اکتبر، رؤیا، سرزمین موعود اشاره کرد.
لمی و کیزا دو برادری هستند که مجبور می شوند جسد پدر بزرگ خود را از بلگراد به ورشاس ببرند. آنها که همه پولهای خود را خرج کرده اند، تصمیم می گیرند جسد را قاچاقچی با قطار منتقل کنند. آنها تن جسد پدربزرگ خود لباس پوشانده، او را در قطار نشانده و به همه می...
"ایلیا کورویچ" توسط پلیس مخفی احضار می شود تا به سوالاتی در مورد همسایه خود،تاجری که به تازگی از غرب بازگشته پاسخ دهد.پس از صحبت با پلیس او متقاعد می شود که همسایه اش بزرگترین تهدید نسبت به امنیت ملی بوده و اقدام به راه اندازی عملیات شنود و مراقبت...
در یک شب تاریک و طوفانی , دختری زیبا وارد جزیزه کوچکی می شود او بهانه ایست برای آشفتگی شر و پلیدی.. وقتی مردی با او روبرو می شود کرامت و وقار خود را در خطر می بیند و کم کم تبدیل به حیوان می شود.
درویش \"احمد نورالدین\" سرپرست خانقاه فرقهی مولویه در سارایوو است. فیلم در گذر از زندگی احمد نورالدین، از خانقاه تا نظام حکومتی مستقر در امپراتوری عثمانی و اوائل قرن نوزدهم را به تصویر میکشد.. فیلمنامهی «درویش و مرگ» بر مبنای رمان ستایش شدهی...
فیلم یکی از گرانبهاترین فیلمها در تاریخ یوگسلاوی سابق است که برای سی امین سالگرد نبرد پارتیزانهای یوگوسلاو در جنگ جهانی دوم ساخته شده است...
این فیلم که با اقتباس از کتابی به همین نام نوشته "میخائیل ای بولگاکوف" ساخته شده است، شامل چندین داستان درهم پیچیده و مرتبط به هم در زمان اتحاد جماهیر شوروی تحت حاکمیت استالین می باشد. استاد بزرگ "نیکولای ماسودوف" یک نویسنده بااستعداد است که همراه...
برای بررسی تهاجم آلمانها , پارتیزان ها تیمی از نخبگان را برای منفجر کردن پل مهم استراتژیکی که به شدت توسط آلمان ها محافظت میشود اعزام میکنند .
در ژانویه سال 1943،ارتش آلمان که از حملات متحد بالکان ترسیده است،دشمنی بزرگی علیه پارتیزانهای یوگسلاوی در جنوب بوسنی آغاز می کند.تنها راه خروج برای پارتیزانها و هزاران پناهنده،تنها پلی بر روی رودخانه نرتوا است...
"بورای کولی" با زنی سالخورده ازدواج کرده اما عاشق زنی جوان به نام "تیسا" که به پیشنهاد پدرش قصد ازدواج با یک کولی جوان را دارد می شود."تیسا" همسرش را طرد کرده و "بورا" به او ملحق می شود.آنها نزد یک راهب در کوهستان برای ازدواج می روند و...
اقتباسِ ژژین پاولویچ از رُمانِ «همزاد» داستایفوسکی. یک سرباز سابق به نام اسلوبودان آنتیچ که یکی از دوستانش از او به عنوان یکی از آخرین ایده آلیست ها یاد می کند، متوجه می شود که کنترل زندگی خود را از دست می دهد وقتی مردی شبیه او شروع به تعقیب او می...