کریستوفر واکن (به انگلیسی: Christopher Walken) (زاده ۳۱ مارس ۱۹۴۳) هنرپیشه آمریکایی اسکاتلندی تبار سینما و تئاتر است. او در سال ۱۹۷۸ جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را دریافت کرد.
مادر وی اهل اسکاتلند و پدرش آلمانی و یک نانوا بود. واکن پیش از حرفه بازیگری تربیت کننده شیر در یک سیرک بودو سپس برای ادامه تحصیل وارد دانشگاه هوفسترا شد اما پس از گذشت یک سال تحصیل در دانشگاه را رها کرد و بدنبال بازیگری رفت. واکن در زمانی که تنها ده سال داشت بهمراه دو برادر دیگرش گلِن و کِنِث در چند مجموعه تلویزیونی ظاهر شدند.
فرشته ای به زمین می آید تا روحی که می تواند به جنگی بی انتها در بهشت پایان دهد را بدست بیاورد.تنها یک کشیش سابق و دختری کوچک می توانند او را متوقف کنند...
"کاترین کانکلین" دانشجوی فلسفه پس از تبدیل شدن به یک خوناشام تلاش می کند با زندگی جدید خود کنار بیاید در حالیکه با وسوسه خود برای خوردن خون انسان روبروست...
دو آدم کش به نام های «وینسنت» (تراولتا) و «جولز» (جکسن) از طرف «مارسلوس والاس» (رامس) مأموریت می یابند تا چمدانی را که دزیده شده، از سارقان پس بگیرند و در جریان این عملیات به طرز معجزه آسایی نجات پیدا می کنند. «وینسنت» مأمور می شود تا «میا» (تورمن)،...
«کلرنس وورلي» (اسليتر)، فروشنده ي خير اما بي قابليت با دختر مليحي به نام «آلاباما» (آرکت) آشنا و دل باخته اش مي شود. حتي وقتي «کلرنس» مي فهمد که «آلاباما» در واقع از رئيسش پول گرفته تا با او رابطه برقرار کند، باز هم از عشق و علاقه اش به او کاسته نمي...
وین دوباره بازگشته و اینبار تصمیم دارد با دوستش یک کنسرت راک ترتیب دهد. در همین حال رئیس دوست دخترش به او نظر دارد و وین باید هرچه سریعتر دوست دخترش را به لس آنجلس منتقل کند...
مزرعه یعقوب به دلیل خشکسالی شدید دچار مشکل شده است. جیکوب و سارا شروع به تعجب می کنند که آیا سارا می تواند بماند، و اگر او و بچه ها مجبور به ترک مزرعه شوند، برای جیکوب چه اتفاقی می افتد.
داستان در مورد فیلمنامه نویسی است که یکی از نوشته هایش مورد علاقه یک تهیه کننده قرار گرفته و جستجو برای بدست آوردن منابع مالی آغاز می شود. اما به نظر می رسد همه سرمایه گذاران معشوقه ای پنهان دارند که می خواهند در فیلم بازی کند و...
یک زن نیوانگلندی مجرد به تبلیغات یک مرد اهل میدوسترن که همسرش مرده و بدنبال یک عروس است که به او در بزرگ کردن دو فرزندش کمک کند، پاسخ می دهد.
یک زوج انگلیسی برای تعطیلات به ونیز می روند تا به رابطهشان نیز سر و سامان دهند. مقداری اختلاف بینشان وجود دارد که باعث فاصله بین آنها شده است. یک شب، که این زوج به دنبال رستوران هستند راه خود را گم میکنند و یک غریبه آنها را دعوت میکند که همراهش...
«فرانک وايت» (واکن)، سردسته ي يک باند قاچاقچي مواد مخدر به تازگي از زندان آزاد شده است. «فرانک» که به واسطه ي فساد و انحطاط جامعه، به مرد ثروتمندي تبديل شده، تصميم مي گيرد دينش را به شهر ادا کند و تصميم مي گيرد يک بيمارستان عمومي چندين ميليون دلاري...