مارکی دوساد در یک بیمارستان روانی بستری است. اما وی از طریق خدمتکاری به نام مدی کتابهای خود را که دارای موضوعات قبیح جنسی است به بیرون منتشر میکند. پدر کولمیر قصد اصلاح وی را دارد، اما در این راه ناموفق است. آمدن دکتر کلارد باعث واردشدن فشار بیشتر بر مارکی دوساد میشود، اما او دیوانه وار به نشر افکار خود ادامه میدهد...