عارف و دخترش الا به دلیل هرج و مرج شدید شهر در اثر انفجار در خورشید، سعی می کنند به همراه همسایه خود ملک و گروهی از مردم، با آمبولانس از شهر فرار کنند. این سفر که برای همه به رویارویی با حقایق منجر می شود، به معنای واقعی کلمه عارف را که سال ها تحت فشار زندگی مدرن له شده بود را دوباره به زندگی برمیگرداند…