فهیمه میربُد بعد از بیست و هشت سال زندگی مشترک در آستانه شصت سالگی از همسرش جدا میشود؛ چک مهریهاش را تحویل میگیرد و با وسایل شخصیاش که اندازه یک چمدان است راهی میشود به مقصد زادگاهش. شهرستانی کوچک که همه ساکنین یکدیگر را میشناسند و همچنان فضایی سنتی در آنجا حکمفرماست. فهیمه حالا با یک برگ چک در شهری کوچک میخواهد دوباره از صفر شروع کند و زندگی که خودش دوست دارد را بسازد؛ او میخواهد برای خودش فقط برای خودِ خودش زندگی کند!...