ریکی "هِلکَت" هلر، ستاره راک سالخورده، سالها پس از ناپدید شدنش، به دنبال مرگ غمانگیز پسرش، به خانهاش در ایندیانا باز میگردد. ریکی که از سوی همسر جدا شدهاش و بسیاری از مردم شهر طرد شده است، باور دارد که بهتر است مرده باشد تا اینکه یک پسر نوجوان، که خودش هم با شیاطین درونیاش دست و پنجه نرم میکند، به او نشان میدهد که اشتباه میکند.