اونور کاراسو یک مامور اطلاعاتی موفق است که در اوان جوانی به سِمَت مدیریت یک واحد اطلاعاتی ترفیع پیدا میکند. اونور مدتی است که دنبال جیوان کورال، صاحب بزرگترین شرکت زرگری ترکیه است. جیوان که از زرگری بعنوان پوششی برای کارهای کثیفش استفاده میکند، در حقیقت نمایندهی یک باند خلاف در ترکیه است. اونور که فکر میکرد مدارک مربوط به کارهای خلاف جیوان در گاوصندوق خانهاش است، برای این که بتواند وارد آنجا شود با هلال، خواهر جیوان دوست میشود و وقتی متوجه میشود که جیوان قصد دارد در خارج کشور ساکن شود، برای این که او را از دست ندهد به یکباره تصمیم میگیرد به هلال پیشنهاد ازدواج دهد، نقشه این بود که جیوان را برای مراسم نامزدی خواهرش آنجا نگه دارد و در این مدت گاوصندوق را باز کند ولی اجه، دوست صمیمی هلال تمام محاسباتش را بهم میزند…