"Moondance" داستان بلوغ دو برادر به نام های پاتریک و دومینیک است که رابطه نزدیکی با هم دارند و زندگی بی دغدغه ای در حومه ایرلند غربی دارند. در حالی که مادرشان (ماریان فیثفول) اغلب دور است و به دور دنیا سفر می کند، برادران مکرر از خاله مداخله گرشان دوروتی ملاقات می کنند که معتقد است دومینیک باید آموزش ببیند و او باید به مدرسه شبانه روزی فرستاده شود. موافق نیستم در یکی از ملاقاتهای دوروتی، او یک زن جوان آلمانی به نام آنیا را با خود میآورد که داوطلبانه به دومینیک در تحصیلاتش در خانه کمک میکند و همچنین به او کمک میکند تا انگلیسیاش را تمرین کند. در حالی که آنیا به گذراندن وقت با برادران ادامه می دهد، مادر بعداً به خانه برمی گردد و اعلام می کند که برای ماندن برگشته است. او آنیا را به خانه اش می پذیرد.