استاد نوبوی سالهاست کفشهای دست دوز خود را به بازار میدهد. ولی بعد از ازدواج دخترش لعیا با ناصر که شاگرد اوست به دلیل مخالفت با این ازدواج، شاگردش را از مغازه بیرون میکند و دیگر نمیتواند مثل سابق برند خود را حفظ کند. لعیا بعد از دوسال متوجه میشود، پدرش سکته کرده و به خانه پدری میآید و سعی میکند...