دو هزار سال پیش، یک جادوگر خطاکار، جادویی را به کار می برد که باعث گسترش فساد در بین مردم بیگناه و ناامیدی می شد و باعث نزدیک شدن به پایان روز فانی می شدند . جادوگر روح خود را به شیطان می فروشد به شرط اینکه روح بدخواهش تا ابد زنده بماند . در مراسمی مشقت بار، پوست جادوگر را به صفحات کتاب ، استخوان های او را با چکش به پوشش کتاب ، و خون جادوگر جوهر قلم ننگین ترین کتاب تبدیل شد. همه کسانی که در معرض این کتاب قرار می گرفتند به جنون کشیده می شدند و …