نوا جان پولات تلاش میکنه با داستان ها و بازی ها به دختر هفت ساله اش حایال(خیال) زیبایی زندگی و امید رو تزریق کنه و با وجود تمام سختی های زندگی سر پا بمونن ولی دنیای زیبای مادر و دختر بعد از آدمای تاریکی که دنبالشون هستن متزلزل میشه. پس از یه تصادف رانندگی، زندگی سخت نوا و حایال به زندگی آلپ کاراهون گره میخوره…