نالان، خانمی جوان و زیباست که با خونگرمیش دل هرکسی رو در دیدار اول به دست میاره. از اونجایی که تنها فرزند خونوادهش هست تو پر قو بزرگ شده، با ثروت زیاد زندگی رو گذرونده و در بهترین مدارس با رتبه عالی فارغالتحصیل شده. نالان، وقتی برای یکی از بزرگترین هتلهای زنجیرهای ترکیه، تو شرکت Koroğlu به عنوان معمار کار میکنه، ناگهان خودش رو در شرف ازدواج با Sedat Koroğlu میبینه. نالان و سدات، وقتی فکر میکنن با پنهان کردنِ رازهای گذشتهشون از اونها فاصله میگیرن، با امیدواری و دست در دست هم قدم به این قصّه میذارن اما؛ کمی بعد زندگیهاشون، در تاریکی دفن خواهد شد.
“چرا عاشق میشیم؟ خب اصلاً عاشقِ کی میشیم؟ چه چیزی تو کسایی که عاشقشون میشیم ما رو جذب خودش میکنه؟”
دختری در شیشه، با پرسیدن این سوالها که شاید تا امروز هیچوقت از خودمون نپرسیدیمشون، بینندهها رو با حسابرسیای از درونشون تنها میذاره.