ارزش زندگی انسانی چیست؟ چگونه ممکن است زنی مانند آگنس بتواند با کشتن انسان دیگری موافقت کند؟ پول است؟ یا نیروهای دیگری هم در بازی هستند؟ مراسم خاکسپاری. بیوه جوان و دو فرزند بزرگسال. اگنس در حال دفن شوهر بسیار بزرگتر خود است و فرزندان او هستند ، نه او. آگنس احساس می کند که کسی در حال تماشای اوست و زنی را که تقریباً سن خودش است ، که در همان نزدیکی است ، مشاهده می کند. در عرض چند ثانیه ، زن از بین رفته است. آنها زمانی بسیار نزدیک بودند ، اگنس و هنی. دوستی هم پاداش بخش و هم خواستنی که با فاجعه به پایان رسید. اکنون هنی به دنبال آشتی است. اما اگنس محتاط به نظر می رسد. آگنس با پیشنهاد هنری کاملاً پرتاب می شود. هنی با دیوید ازدواج کرده است و از آگنس می خواهد تا در قتل او کمک کند....