در یک مراسم ورودی دبیرستان ، دانش آموز دبیرستانی شیانگ شین ، که آنقدر باهوش نیست ، پسر بچه زیبا جیانگ زی شو را با ضریب هوشی 200 نشان می دهد. او بلافاصله عاشق او می شود اما در ابتدا احساسات خود را ابراز نمی کند او تا زمانی که جیانگ ژی شو گفت "من زنان گنگ را دوست ندارم". یک روز ، خانه شیانگ قین در اثر زلزله به شدت آسیب دیده است. او و پدرش به دوست پسر دانشگاه ، عمو آه لی نقل مکان کردند که با کمال تعجب والدین جیانگ زو شو هستند. آیا فاصله بسته فرصتی دیگر برای جلب قلب ذی شو به او می دهد؟ یا آیا عشق او به او تحت سخنان سرد او پایان می یابد؟ چه اتفاقی می افتد وقتی که رقابت برای قلب او وجود دارد...