كاتیا جوان با یك كسانی از مهمانانی كه سرگرمی خاصی دارند - برای برگزاری مهمانی در خانه های خالی افراد دیگر - ملاقات می كند. و Katya مکان مناسب را می داند: یک کلبه قدیمی تابستانی در ساحل ، صاحب آن برای مدت زمان طولانی سمت چپ کرد. خانه ای منزوی که سالن روحانیت در اوایل قرن گذشته در آن قرار داشت ، به نظر همه گزینه ای عالی است. ترک هشدار دهنده و حتی وحشتناک این مکان ، هیچ کس را نمی ترساند - در میانه مهمانی ، شخصی که کتیا هرگز انتظار دیدن آن را نداشت ، ظاهر می شود: استاد مرموز خانه - مردی که او دوستش داشت. مردی که در چنگ نیروهای دیگری است....