در دوران جنگ سرد بین ابرقدرتهای دنیا، ذهن نابغهای مثل آلن مور به تکاپو افتاد و داستانی خلق کرد که با استفاده از مهمترین وقایع و اتفاقات سیاسی دوران خود تبدیل به یکی از بهترین داستانهای تاریخ (و به عقیده خیلیها «بهترین») در دنیای کمیکها و رمانهای گرافیکی شد.
داستان کمیک واچمن (Watchmen) ماجرای قهرمانان سابقی است که حالا یا بازنشسته شدهاند، یا برای دولت ایالات متحده آمریکا کار میکنند یا از قانون گریزاناند. در ظاهر هیچ کدامشان در متن دوران تاریکی که در آن زندگی میکنند و هر لحظه احتمال وقوع یک جنگ اتمی بین قدرتهای دنیا وجود دارد قرار ندارند اما در واقع آنها بزرگترین عامل جلوگیری از این جنگ هستند… یا شاید بهتر باشد بگوییم آنها بزرگترین عامل بروز یک جنگ دیگراند.
توضیحات :
شروع سریال از کشتار نژادپرستانه تالسا آغاز میشود، کشتاری که منجر به کشته شدن تعداد زیادی سیاهپوست به دست گروههای نژادپرست شد و تا گزارشات مربوط به آن تا سالیان سال مخفیفانه باقی ماند و حتی در مدارس کشور نیز کمتر به آن پرداخته میشد. این کشتار که در سال ۱۹۲۱ رخ داد، دستمایه اصلی ساخت سریال جدید شده است. بعد از دیدن سکانس افتتاحیه خونین و وحشتناک پا به سال ۲۰۱۹ میگذاریم، یعنی حدود سی و اندی سال پس از روایتهای کمیک بوک واچمن. آمریکایی که سریال به ما نشان میدهد با آمریکای حال حاضر متفاوت است و پایانبندی قصه واچمن روی آن تاثیر گذاشته است. آمریکای سریال واچمن دنیای جالبی دارد و تغییرات در آن بسیار ریز و محسوس بوده ولی همین تغییرات ریز، جامعه و زندگی مدنی را کاملا دگرگون ساخته است. در اینجا خبری از موبایل نیست و تکنولوژی در ابعاد دیگری رشد یافته، نه لزوما اینترنتی که امروزه آن را میشناسیم.
از منظر اجتماعی نیز، کشور آمریکا دستخوش تغییرات زیادی شده که یکی از مهمترین آنها به روایت سریال، سرپا بودن ماجرای نژادپرستی است مساله مهم اما اینجاست که در کمتر جایی از کمیک بوک اصلی به مساله نژادپرستی علیه سیاهپوستان اشاره میشود و لیندلوف تصمیم گرفته که این موضوع را به یکی از پررنگترین مفاهیم داستان خود بدل کند چرا که همگی میدانیم پرداختن به این سوژه در دنیای فیلم و سریال امروزی مساوی است با در دست داشتن یک برگ برنده قوی.
جهان سریال جایی است که در آن نژادپرستی کماکان به شکل وحشتناکی وجود دارد و هر از گاهی گروههایی علیه سیاهان سراسر جهان قیام میکنند. سوارهنظام هفتم نام اصلی راس این گروههای معترض است که بنا به دلایلی نامعلوم، رورشاک (قهرمان کشته شده و کاراکتر اصلی کمیک بوک واچمن) را رهبر خود میدانند. این اولین ضربه سرسختانهای است که لیندلوف به هواداران سریال میزند و آدم بدهای داستانش را پیروان قهرمان سابق کمیکبوک واچمن معرفی میکند. این مثل این میماند که در فیلم جدید بتمن، قاتلین و مزدوران شهر همگی پیرو بتمن باشند. مشخص نیست که چرا رورشاک تبدیل به بتی برای این گروهک تندرو و قاتل شده و چرا لیندلوف فکر کرده که اگر جهان قصه اصلی کمیک بوک ادامه مییافت، رورشاک تبدیل به چنین بتی میشد.