هانی بوی داستان اتیس با بازی لوکاس هجز را روایت میکند؛ پسری که باید گذشتهاش را بازنگری کند تا از مخمصهای که برای خود ساخته، خلاص شود. بیشتر کودکی او سرصحنهی فیلمها و سریالهای تلویزیونی گذشته و در خانهاش، که اتاق هتلی کوچک و کثیف است، فریادها و ناسزاهای پدر بددهنش را تحمل کند (بازیگر پدر خود لباف است). هر چند ستارهی شهرت او روز به روز درخشانتر میشود، رابطهی دشوارش با پدر تا سالها زندگی او را تحت سلطهی خود قرار میدهد و تبدیل به پازلی غیرقابل حل میشود....
توضیحات :
برخلاف دردسرهایی که همگی لباف را با آن میشناسیم، هانی بوی به شکل سورپرایزکنندهای بیغل و غش است. آلما هارل دائمن با زمان بازی میکند ولی باطن فیلمنامهی دوستداشتنی لباف میماند. میتوان اثر منفی پدرانه را به وضوح دید ولی لباف از ساختن هیولایی تکبعدی میپرهیزد و نشان میدهد او توانایی عشق و دوست داشتن را نیز دارد. اجرای او یکی از باورپذیرترین پرترهها از یک پدر منفور است که اخیرن دیدهایم.
انتخاب هجزهوشمندانه است و میتواند بازتاب پسرانگی لباف در آن دوران باشد؛ پسری که میخواهد از معصومیت دنیای کودکانهاش دور شود. هر چند ۹۵ دقیقهی فیلم مدت زمانی طولانی نیست اما فیلم نمیتواند پس از نیمهی اول دیدنیاش خود را به اندازهی کافی جاب نگه دارد و رخدادها و لوکیشنها کم کم تکراری میشوند. هر چند فیلم کاملن موفق نیست، برای لباف میتواند درمانی برای مشکلات ریشهایاش باشد؛ تمرینی بدیع در بازبینی گذشته