جنگ جهانی دوم سال ۱۹۴۱: مدت کمی پس از حمله به لنگر مروارید(Pearl Harbour) در هاوایی، ژاپنیها به جزایر فیلیپین حمله میکنند. گروهی از سربازان چوگان کار و خانوادههایشان که در حومه شهر بودند، از این حمله غافلگیر میشوند. ستوان بیلی(Bailey) به آنها دستور بازگشت به مانیلا(Manila)(پایتخت فیلیپین) را میدهد اما خیابانها با ازدحام پناهندگان مسدود شده است. در بین راه، نامزد ستوان بیلی، الکس(Alex)، با سربازی ۲۲ساله و خجالتی صحبت میکند. سرباز به او میگوید که از مردن میترسد و اعتراف میکند که تا به حال با هیچ زنی نبوده است؛ تنها آرزو دارد که یکبار قبل از مرگ با زنی رابطه داشته باشد...
توضیحات :
درخواست شده توسط : 84billythekid