لس آنجلس، سال 1947، به نظر همه جا آفتابیست اما در حقیقت دود باعث ایجاد مه میشود، مهی که نه فقط ریه ها بلکه چشم انسان ها را هم کور کرده به خصوص چشمان رونالد دریک که یک کارآگاه هست، شهر به دست پلیس فاسد اداره میشود و خوب و بد دیگر سیاه و سفید نیست. دریک در دوران سخت زندگی اش قرار دارد، او به خاطر شکست در پرونده ای که در دست داشته از دفتر رانده شده و از چشم مردم عادی و پلیس افتاده. اما خیلی زود زنی به نام کاترین مونتمار پیدا میشود که از دریک کمک میخواهد تا...