Sam یک بوفالوی غولپیکر است که با مادربزرگش زندگی می کند. بهترین دوست او دختر همسایه شان است اما Sam همیشه از این ناراحت است که غریبه به حساب می آید. یک روز وقتی سم از مادربزرگش یک مجسمه ی دراکولا می خواهد مادربزرگش به او پیشنهاد می کند که یک نامه بنویسد و این مجسمه را به عنوان هدیه ی کریسمس از بابانوئل بخواهد. اما Sam فکر بهتری دارد، چون هالووین نزدیک است او تصمیم می گیرد که این تقاضا را در نامه ای برای دراکولا بنویسد! دراکولا از دریافت نامه ی Sam بسیار خوشحال می شود چرا که در این دوره دیگر خون آشام های مثل او برای دیگران جذاب نیستند. دراکولا که بسیار مشتاق دیدار این هوادار خود است سم را شگفت زده کرده و به خانه ی او می رود اما سم متوجه می شود که دراکولا آن چیزی که او فکر می کرده نیست! او اعتماد به نفسش را از دست داده و حتی نمی تواند مردم را بترساند. سم تصمیم می گیرد به دراکولا کمک کند تا اعتماد به نفسش را پیدا کرده و دوباره مردم را بترساند. دراکولا این شانس را دارد که در جشن هالویین مهارت های جدید خود در ترساندن مردم را امتحان کند. اینجاست که او متوجه می شود که داشتن اعتماد به نفس به تنهایی برای بازگشتنش به حالت و جایگاه اولیه اش در میان مردم کافیست. در این میان سم نیز یاد میگیرد که با اعتماد به نفس میتواند به مردم نزدیک شده و حس بیگانگی را از خود دور کند.