سه دوست جوان با سه شخصیت متفاوت ـ یك شوخ طبع، دیگری جدی و آن یكی معمولی ـ كه در مغازه ای كار می كنند در جریان ولگردیهایشان دنبال این هستند كه با پیدا كردن دختران پولدار به نان و نوایی برسند. به همین دلیل مجبورند خودشان را آدمهای بالاشهری و توانگری معرفی كنند و وانمود كنند كه ثروت زیادی دارند. آنها با سه دختر جوان شیك و باكلاس آشنا می شوند و خودشان را آقایان مهندس جا می زنند. در جریان دعوت دخترها از اینها به خانهشان، می فهمیم كه پدر یكی از دخترها صاحب همان جایی است كه اینها در آن كار می كنند. پس از افشای این واقعیت، این سه تا فرار می كنند. خانواده دخترها كه احساس می كنند به آنها توهین شده، رد سه جوان را می گیرند. در جریان این گریز اتفاقاتی پیش می آید كه این جوانها متهم به قاچاق مواد مخدر می شوند. پلیس پس از بررسی لازم می فهمد كه اینها كارهای نیستند. بیگناهی شخصیت های اصلی فیلم در شرایطی است كه آنها از كار بیكار شدهاند و نمی دانند كه چه باید بكنند. در این میان، دخترها كه از پاكبودن این جوانها اطمینان پیدا كردهاند، دست از دلخوری برمی دارند و ازدواجها سرمی گیرد.