مرتضی (بهمن مفید) از طلا (مستانه جزایری) خواستگاری می كند، غافل از این كه برادرش مجتبی (منوچهر وثوق) نیز عاشق طلا است. مجتبی و مرتضی با صابر (حسین گیل) و برادرش اكبر جوشی (مهدی فخیم زاده) درگیر می شوند، و پس از زخمی شدن صابر مجتبی خود را به عنوان ضارب او معرفی می كند و دستگیر می شود. مرتضی با طلا ازدواج می كند، و صابر بر اثر زخمی كه برداشته مقطوع النسل شده و در صدد انتقام برمی آید. مجتبی، پس از آزادی، طلا را با مرتضی می بیند و به تصور این كه برادرش به او خیانت كرده دچار سوء تفاهم می شود. صابر و اكبر از این موقعیت استفاده می كنند و آتش بیار معركه می شوند، و دو برادر را رو در روی هم قرار می دهند. مجتبی طبق نقشه ی صابر برادرش را به خانه ی صابر می كشاند، و طلا به دنبال آنها می رود. صابر و اكبر مرتضی را مصدوم می كنند، و مجتبی پس از توضیح طلا مبنی بر این كه مرتضی شوهرش است به كمكش می رود، و پس از كشتن اكبر به ضرب چاقوی صابر از پا درمی آید. صابر نیز با گلوله ی مأموران پلیس كشته می شود.