دو مرد سوار بر كامیون به داستان شب گوش می دهند: حیدر (جمشید مشایخی) به همسر (گیتی فروهر) و دخترش پروانه (پوری بنائی) بی اعتناست و با پناه بردن به الكل بدهی سنگینی بالا می آورد و به زندان می افتد. مشهدی (رضا بنی احمد) مزاحم خانواده ی او می شود و پسرش مهران (یدی) پروانه را اغفال می كند. دختر و پسر كوچكش شاپرك (الهه شاكری) و رهبر (رهبر غفاری) آواره ی كوچه و خیابان می شوند، و پروانه با آمبولانسی تصادف می كند. دكتر كامیار (سعید كامیار)، پس از معالجه، با او ازدواج می كند. شاپرك در تصادف اتومبیل كشته می شود و پروانه پدرش را در گورستان می یابد. حیدر مهران را كه مسبب سیه روزی خانواده اش می داند به قتل می رساند و خود را به پلیس معرفی می كند. او به پانزده سال حبس محكوم می شود، و رهبر كه كارش كف زنی است بر اثر حادثه ای سر راه دكتر كامیار و خواهرش قرار می گیرد و زندگی جدیدی را در كنار آن ها آغاز می كند.