پزویز (پرویز كیمیاوی)، كارگردان تلویزیون، در حال تدارك برنامه ای در معرفی تاریخ سینمای جهان است. او در عین حال می خواهد نخستین فیلم سینمایی اش را بسازد. همسرش (فهیمه راستكار) مشغول تنظیم رساله ای درباره حمله مغولها به ایران است. پرویز برای نظارت بر شبكه سراسری تلویزیون در زاهدان انتخاب می شود. همسر پرویز، كه با این مأموریت مخالف است، قصد دارد همراه او به زاهدان برود. یك شب كه پرویز در حال آماده كردن برنامه ای تحت عنوان «تئاتر اپتیك رنولد» است، در عالم رؤیا، مغول های رساله همسرش و موضوع مأموریت او به زاهدان و داستان فیلم سینمایی اش در هم می آمیزند و مغول های رساله همسرش از مسیر تاریخ سینما عبور می كنند. لحظه ای كه كاركنان فنی تلویزیون برای اعزام پرویز به زاهدان نزد او می روند، پرویز مردد است سفری را كه در ذهن تجربه كرده با سفر خود عملی كند یا نه.