پیرمرد دو مشكل دارد،اول اینكه دامادش را متقاعد كند كه هر چه زودتر خانه ای تهیه كند و همسر عقد كرده اش را از خانه او ببرد وگرنه اجازه ندارد وارد خانه او شود. دوم حفاظت از پس اندازش كه مایل نیست در بانك نگهداری كند و آن را به صورت نقدی در آستر كت خود جاسازی كرده است.یك بار سارقی وارد مجموعه آپارتمانی آنها شده و برای اینكه خود را از تعقیب مامورین برهاند از غفلت او استفاده كرده و با پوشیدن كت او فرار می كند. از آن پس كوشش پیرمرد، داماد، دختر، ماموران و بعد سارقین در به دست آوردن این كت قیمتی است.