جسد كارخانه داری به نام هدایت نیا در زباله دانی اطراف شهر كشف می شود. بازپرس جوانی مأمور می شود تا پرونده قتل را پیگیری كند. بازپرس به گوشه هایی از زندگی خصوصی و گذشته مقتول دست می یابد و دو مرد آلونك نشین را كه قاتلان او هستند دستگیر می كند؛ اما روشن می شود كه برادر و فرزند هدایت نیا دستور قتل را صادر كرده اند، زیرا هدایت نیا با توسعه كارخانه به كمك سرمایه داران خارجی موافق نبوده است. با كشته شدن فرزند هدایت نیا به دست عموی خود به بازپرس دستور داده می شود كه از پیگیری پرونده خودداری كند.