یك گروه مسلمان زیر نظر روحانیان بر ضد نظام سلطنتی فعالیت می كند. به سبب فعالیت گروه كه كشتن عوامل حكومت و پخش اعلامیه است، مأموران امنیتی به مدرسه فیضیه قم یورش میبرند و عدهای روحانی را مصدوم و دستگیر میكنند. دو تن از افراد این گروه در كنار فعالیتهای مذكور گاه به گاه با حضور در محلههای فقیرنشین برای مردم موعظه میكنند. فعالیت آنها تا بحبوحه انقلاب ادامه مییابد. در كوران انقلاب یكی از آنها كه به كمك پیرزنی شتافته است، هدف گلوله نظامیان قرار می گیرد.