گروهی راهزن هر سال اهالی روستای ساوالان را غارت می كنند. اهالی روستا به توصیه ی كدخدا عده ای مزدور به رهبری دوربوش خان را به كمك می طلبند تا با راهزن ها مقابله كنند. جوانی به نام سلام نیز به آن ها ملحق می شود. آن ها با استقبال پرشور اهالی ساوالان رو به رو می شوند. به زودی دوربوش خان و گروهش كه قصد دارند پیش از راهزن ها اهالی ساوالان را چپاول كنند با مخالفت اهالی رو به رو می شوند. دو گروه راهزن ها و دوربوش خان در صدد برمی آیند تا اهالی ساوالان را گوشمالی سختی بدهند؛ اما سلام اهالی را بسیج می كند تا رو در روی غارتگران بایستند.