سعید ناصری كارمند سفارت ایران در تركیه در اولین سفر خود حامل نامه ای محرمانه در رابطه با روابط سیاسی ایران و تركیه، برای سفیر ایران است كه با نقشه توطئه گران در فرودگاه كیف حاصل مدارك او سرقت می رود و بعد از استفاده ی آن ها مدارك ظاهراً به ناصری برگردانده می شود، ولیكن ناصری به این موضوع مشكوك می شود و بعد از جستجو متوجه می گردد كه چند ایرانی از جمله فردی به نام میگوئل و خوزه سانیتاگو به كمك توطئه گران خارجی قصد ضربه زدن به نظام ایران را دارند. آن ها طی یك نقشه ی ناموفق تصمیم داشتند ناصری را یك تروریست فراری معرفی كنند كه موفق نمی شوند اما به تلافی جستجو های ناصری، همسرش را گروگان می گیرند و زمانی كه ناصری به تنهایی به نجات او می رود پلیس نیز وارد عمل می گردد و توطئه ها برملا می شود.