سام و عبد و امید با هم رفقای صمیمی هستند. با گذشت زمان سام به نرگس، خواهر عبد علاقه مند می شود. عبد كه قهرمان ورزشی می شود از سام چاقویی را به عنوان هدیه دریافت می كند و وقتی با چاقو ژست می گیرد سام از او عكس می گیرد.بعد از مدتی مشخص می شود كه امید هم به نرگس علاقه مند شده، به همین دلیل برای انتقام از سام ماجرای علاقه مندی او را به نرگس، برای عبد تعریف می كند. عبد عصبانی به دیدار سام می رود. و آن جا به جای سام، خود را با چاقو مجروح می كند كه منجر به فوت او می شود. سام در این میان قاتل شناخته می شود و حكم اعدام او صادر می شود. اما روز عروسی امید و نرگس، با دیدن عكس عبد، واقعیت مشخص شده و پدر نرگس روز اعدام سام، او را می بخشد.