مردی جوان در شبه جزیره ای دور افتاده و خالی از سکنه گیر افتاده است . در این جزیره اشباح ترسناکی زندگی میکنند که قصد دارن او را بکشند تنها راه نجات او این است که اتشی روشن کنند تا این ارواح را از خود دور کند تمام تلاش او برای خلاصی از این شبه جزیره در این خلاصه میشود که شب ها را بدون نور نگذراند و ....