در یك بندر شمال ایران، عده ای ماهیگیر از راه صید قاچاق گذران می كنند. شیلات و ساواك برای جلوگیری از كار آنها، دست به اقدامات گوناگونی می زنند. ابتدا «عموتراب» را كه چهره سرشناس و مورد احترام ماهیگیران است دستگیر و شكنجه و تهدید می كنند، به خانواده اش هجوم می برند. شبانه به هنگام ماهیگیری به ماهیگیران حمله می كنند اما چون نتیجه ای گرفته نمی شود ساواك با چیدن توطئه ای می كوشد با بدبین كردن ماهیگیران نسبت به عموتراب و تفرقه افكنی بین آنها از كارشان جلوگیری كند. از همین رو میان آنها چنین وانمود می كنند كه عموتراب همكار ساواك است. ماهیگیرها عموتراب را می كشند اما عاقبت به واقعیت پی می برند.