مجسمه سه دوره از زندگی مردی بنام بهرام شیرازی را به تصویر می كشد.جوانی، میانسالی و پیری در دوره اول بهرام هنرجوی هنرستان موسیقی است و همزمان در شهرداری تهران كار می كند. در دوره دوم مدرس دانشگاه تهران است و موسیقی، تدریس می كند. و در دوران پیری استاد ممتاز دانشگاه شده و بعنوان موزیك شناس و آهنگساز، شهرتی جهانی یافته است. داستان از آنجا آغاز می شود كه یكروز صبح، بهرام وقتی ازخواب بیدار می شود. در می یابد كه دست راستش (نمایشگر بخش خوب وجود اوست) دیگر بفرمان او نیست و می خواهد برای خودش مستقلاً عمل كند. و این حادثه سرآغاز حوادث بعدی فیلم می شود.