گروهی از غواصان بسیج و سپاه پاسداران برای انهدام سكوی الامیه تجهیز می شوند. رزمنده ای به نام نصرت به تنهایی به مأموریت شناسایی و عكس برداری از اسكله می رود. همرزم او، احمد، كه می داند نصرت بیمار است به دنبال او روان می شود. آن ها به محاصره ی دشمن درمی آیند. احمد نصرت را فرار می دهد و خود دستگیر و كشته می شود. با اطلاعاتی كه نصرت در اختیار رزمندگان قرار می دهد، اسكله ی الامیه منهدم می شود.