ریچی یک مرد اسکاتلندی است که هیچ امید یا چشم اندازی برای آینده اش ندارد. او که از زندگی شهری خسته شده، به هایلند می رود تا یک کار غیرقانونی را به کمک دو دوستش شروع کند. ریچی در آنجا با دختری زیبا به نام بث که طرفدار سرسخت محیط زیست است آشنا می شود و...